دلـــــــــــــبر اینجاست و ما در طلبش حیرانیم

دلـــــــــــــبر اینجاست و ما در طلبش حیرانیم
آنانکه خدا را نیافته اند چه یافته اند و آنانکه خدا را یافته اند چه از دست داده اند ؟
قالب وبلاگ

دلـــــــــــــبر اینجاست و ما در طلبش حیرانیم

نام: بـــچــــه شـــیـــر حـــیــــدر
.........................................................
جنسیت: مرد
.........................................................
محل سکونت: همدان
.........................................................
سن: 17 / 11 / 1331
.........................................................
میزان تحصیلات: سرهنگ تمام رشته ی خلبانی جنگنده ی شکاری
.........................................................
شماره تماس:
.........................................................
ایمیل و ای دی یاهو: s.hamedmusavi@yahoo.com
.........................................................
درباره من: بسم رب الشهدا و الصدیقین از کودکی عاشق صف شکن ، بچه شیر حیدر ، حضرت ابوالفضل العباس (ع) بودم .به همین دلیل خوی نظامی گری با شیر مادر به من داده شد. حال رهبرم را سربازم تا احدی عاشورایی دگر به پا نکند که اگر نگاهی از غضب به وی کند ، به رسم شاه علمدار سینه اش میدرم .... والسلام

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->
[ - ] [ - ] [ بـــچــــه شـــیـــر حـــیــــدر
] [ ]

درباره وبلاگ

.....:::بسم الله الرحمن الرحیم:::..... روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد.قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود.قاضی از زن پرسید:آیا بر گفته ی خود شاهدی داری؟زن گفت:آری،آن دو مرد شاهدند.قاضی از گواهان پرسید:گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال از شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است.گواهان گفتند:سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است،تا آنگاه گواهی دهیم.چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟برای پانصد مثقال طلا،همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟!هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود.چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید.
نويسندگان
سایت های کاربردی
لینک های مفید
امکانات وب

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً